هل بیت خداوندگاران کرامت اند و شأن سخای حضرت رب الکریم. مومنانی که با خوانش این اوصاف از حضرات معصومان، تقاضای کرم دارند هم این رابط را فهمیده اند اما این فهم زمانی به کمال خواهد رسید که ما نیز به این مدار و قرار نیکو باشیم. یعنی به وسعت روزی ای که داریم در گشایش کار مردمان بکوشیم. به اندازه توانمان، راه را برای مردم بگشاییم. مراقب باشیم تا نه بخل در جانمان چون خار بخلد و دست کرم را زخم زند و نه بخیلان بتوانند ما را به راهی جز از کرم ببرند. این را از نسخه ای باید بیاموزیم که در نامه امام رضا(ع) به حضرت جواد(ع) نوشته شده است؛ ای پسرم، به من خبر رسیده است که خدمتکاران تو را از درب کوچک خانه بیرون می rlm;برند، زیرا بخل دارند که از ناحیه تو خیری به کسی برسد. تو را به حقی که بر گردنت دارم، هنگام واردشدن به خانه و خارج شدن، از درب بزرگ رفت وآمد کن و همراه خود طلا و نقره فراوان بردار و به هر کس که از تو درخواست کرد عطا کن . این رسم امامت است و منشی که حضرت محمدبن علی را به جواد الائمه نام بردار کرده است. باید توجه کرد به این نکته ظریف که باید از مرحله محبت سخا، به زیستن به قانون کرم رسید. قطعا کسی که از جود و سخای امام جواد می خواند و از حضرتش بدان قاعده می خواهد، خود نیز باید اهل داد و دهش باشد. وقتی امام به عنوان الگوی تام در ادامه اسوه حسنه نبوی تعریف می شود، خطی برای تماشا بر طاق آسمان نقش نبسته است بلکه رسم الخطی مهندسی شده است تا بدان در زمین تمسک جوییم و زندگی ها را آباد کنیم.

+نوشته شده در سه شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۹ساعت10:29 توسطغلامرضا بنی اسدی |نظر بدهید
بایستگی های دوست یابی در کلام امام جواد(ع)

نسبت ما با امام را از همان قدیم، نسبت با خورشید تعریف کرده اند. این که از امام زمان(عج) هم تعبیر به خورشید پشت ابر می شود، در همان راستاست. رابطه نوردهی و راهنمایی و راهبری. از همان اول هم اهل ایمان بدین رابطه اعتقاد راسخ داشتند و همواره به تراز کردن رفتار خود در این هندسه کوشیده اند. البته کسانی خواسته اند این مسیر نورانی را ببندند و یا مسیر های جعلی هم در کنارش بگشایند اما حقیقت همواره جلوه گری کرده است به گونه ای که راه های بدلی، خالی مانده است.
این فرآیند در دوران امامت برخی از معصومان پر رنگتر بوده است از جمله امام جواد(ع) که شاهد طرح نظریه های گوناگونیم اما سرانجام حضرت ایشان از دل تاریکی ها و شبه افکنی ها، حقیقت امامت را نمایان می فرمایند. شاید همین تبحر در نوجوانی و جلوه گری حقیقت در رفتار و مدرسه ایشان بود که عباسیان را حساسیت افزا شد تا همه توان خود را در محدودو از درسترس خارج کردن ایشان بکوشند تا مردم نتوانند از محضرشان مستقیم استفاده کنند لذاست که شاهد کمترین احادیث از حضرت ایشان هستیم. چنان که دست رسیده های ما از امام جواد(ع) - چنان که گفته می شود - فقط ۲۵۰ حدیث است یعنی از ۱۷ سال امامت حضرت شان همین مقدار برای ما مانده است. این البته به معنای ثبت نشدن نیست بلکه از آن روست که جریان حاکم، نگذاشته است که مردم با ایشان در ارتباط مستقیم باشند تا بتوانند از کلام نورانی شان بهره برند.
شیوه امامت ایشان بر امت نیز از طریق <<شبکه وکالت>> است که امام صادق(ع) به طراحی آن پرداختند و از آن زمان داری سازمان و نظامات خاص خود شد به گونه ای که حضرت جواد(ع) نیز از همین طریق با مومنان در اقصای عالم اسلام از جمله بغداد و کوفه و اهواز و بصره و همدان و قم و ری و سیستان و بُست و ارتباطات امت- امامت را سامان می دادند. هرگاه نیز فرصت، همراه می شد، در مباحث علمی ورود و راه را تبیین می فرمودند و گاه نیز، به شیوه نامه نگاری روی می آوردند و از این طریق رابطه خویش با شیعیان را تعریفی نو می کردند چنان که در <<موسوعه الامام الجواد>> نام ۶۳ نفر از افرادی که امام با آنان مکاتبه داشته ، ذکر شده است. به هر روی، راه ها را اگر چه حاکمان می بستند تا مردم راه نیابند به حقیقت اما امام متناسب با شرایط، دریچه ها را می گشودند و هدایت را چون جریانی، مدام، پرچمداری می فرمودند.
در این میان اما گاه به حدیث نیز لب می گشودند تا <<جام های آفتاب>>روشنایی فردا ها را تضمین کند که از آن میان می توان به دو حدیثی تمسک کرد که می تواند روابط اجتماعی ما را سامان دهد از جمله این که به جد از هم نشینی با نااهلان پرهیز می دهند به این سخن که<<مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود>>. بازخوانی این حدیث به هشدار ما را از بدان، پرهیز می دهد. راهبردی که اگر در پیش گیریم، باب دوستی با افراد ناباب، قفل خواهد خورد تا نتوانند دین و دنیا مان را به بازی بگیرند چنان که هر جا در را باز یافته اند، دروازه ای به جهنم گشوده اند به روی افراد غافل. پرونده های قضایی و احکامی که اجرا شده است، صدق این حدیث را امضا می کند که اگر اول راه به خوانش در می آمد بسیاری از افراد به جای محبس و زیر تیغ بودند، به زندگی خویش مشغول بودند. امام البته روی دیگر سکه را هم به ما می نمایانند که در کنار پرهیز از اشرار، نیازمند تعامل و هم نشینی با ابرار هم هستیم لذا به این سخن توجه مان می دهند که<<ملاقات و دیدار با دوستان و برادران - خوب - ، موجب صفاى دل و نورانیّت آن مى گردد و سبب شکوفائى عقل و درایت خواهد گشت ، گرچه در مدّت زمانى کوتاه انجام پذیرد.>> و این یعنی باید زیست جمعی را به رسمیت شناخت و به رسم خوبان و کریمان زندگی را سامان داد تا کرم و نیکی، رسم الخط رایج جامعه شود.
در جامعه کریمان هم زندگی راحت تر است و هم افق نگاه ها کلانتر و هم معارف و مکارم اخلاق در افزایش است و این همان است که پیامبر خدا در فلسفه بعثت خود تبیین می فرماید و هم ائمه (ع) بدان اهتمام داشتند. فکر می کنم تاسی به سیره امامان بهترین سبک برای زندگی است و قطعا ایمان هم جز تمسک به سیره عملی شان نیست.

داستان کوتاه آموزنده:آگهی ازدواج

داستان کوتاه آموزنده:گردنت پیچیده

داستان کوتاه آموزنده:خیاط خروشچف

گردآوری داستان های کوتاه آموزنده:بازرگان و انوشیروان

گردآوری داستان های کوتاه آموزنده:بلیط سیرک

گردآوری داستان های کوتاه آموزنده:بندگی راستین

گردآوری داستان های کوتاه آموزنده:بهترین شمشیر زن

هم ,امام ,ع ,جواد ,حضرت ,ها ,جواد ع ,که از ,امام جواد ,را به ,و هم

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شهرشاپرک ها wordpress1 مدیریت دولتی نيسم معجزه آسا حوزه شهید اخلاقی فنوج fazloooo تلگرافر خرید و فروش اینترنتی آموزش حرفه ای عکاسی و معرفی کلاس های عکاسی